افسانه مردم
ديدم او را آه بعد از بيست سال
گفتم : اين خود اوست، يا نه، ديگري ست
چيزكي از او در بود و نبود
گفتم : اين زن اوست ؟ يعني آن پري ست ؟
هر دو تن دزديده و حيران نگاه
سوي هم كرديم و حيرانتر شديم
هر دو شايد با گذشت روزگار
در كف باد خزان پرپر شديم
از فروشنده كتابي را خريد
بعد از آن اهنگ رفتن ساز كرد
خواست تا بيرون رود بي اعتنا
دست من بود در را برايش باز كرد
عمر من بود او كه از پيشم گذشت
رفت و در انبوه مردم گم شد او
باز هم مضمون شعري تازه گشت
باز هم افسانه مردم شد او
نظرات شما عزیزان:
راستي به من هم سر بزن خوشحال ميشم واگه دوست داشتي بيا تبادل لينك كنيم.
رنگ دلخواه من ، سوسنی یا به قول هانیه جون ، بنفش یواش.......
be blag ma ham sar bezan
آخ جون قالب جدید.مبارکه
من عاشق رنگ بنفشم از نوع یواش
[ جمعه 26 فروردين 1391برچسب:افسانه مردم,زیباترین وبلاگ,شعر رمانتیک,دنیای شعر, ] [ 9:46 ] [ ایــزدمهــــــــــــــــر ]
[